دیدارِ عشق

در این پاییزِ بی عشق,
با بادهای بی مهرِ خاکستری,
من بیزار و ترسانم از تَرَک برداشتن
باور های کودکی که در اولین دیدارِ عشق ،
حصاری ساخته بود با ذوق
برای خنده ی شمعدانی های قرمزش ،
و سقفی برای ماهی هایِ کوچک ِ حوض
تا که طولانی تر کند عمر دوست داشتن را!
دریغ از آنکه بداند در آغوش این پاییز،
زمستانی با قصه هایی از خشم ِ دیرینه
برای شمعدانی ها وماهی ها
خوابیده است !

مجتبی_دادوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *