جانانِ دلِ من
زشتی و بدی در این دنیا ناگزیراست
و افسوس که روزی با آن روبرو خواهی شد.
اما برایت آرزو میکنم همچنان که دچار شدی
قلبی امن در این دنیا برای پذیرش باور ِ شکسته ات داشته باشی ،
بوسه یی هر چند دور برای خنده ی دوباره ی لبهایت،
دستی گرم مَرهم سردی دستانت ،
پاهایی برای همراهی قدمهایت در روزهای سرگردانی ،
آغوشی عمیق که خستگی های تو را تا تسکین ِطولانی جانت در برگیرد
و چشمانی همیشه منتظر برای بارها رسیدن های نا آرام ِ تو
آنگاه خیالِ من هم آسوده ست چراکه ایمان دارم توان ِ تو
برای زاده شدن های دوباره و دوباره بسیار است . .
مجتبی_دادوند
دیماه ۱۴۰۲