نامه ی شماره پانزده به جانانِ دل ِ من

جانانِ دل ِ من ،

غمگین که شدی تردید نکن ، به سوی من بیا،
قلبی را که سلاخی کرده ایی،
آخرین رویایش
بوسه زدن بر زیبا دستان ِ سلاخِ توست،
شاید که اینگونه
خنده یی بر لبانِ تو جاری شود!

مجتبی_دادوند
۱۱ اکتبر ۲۰۲۳
کلن آلمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *