نامه ی شماره بیست و سه به جانان ِ دل ِ
جانانِ دلِ من زشتی و بدی در این دنیا ناگزیراست و افسوس که روزی با آن روبرو خواهی شد. اما برایت آرزو میکنم همچنان که دچار شدی قلبی امن در این دنیا برای پذیرش باور ِ شکسته ات داشته باشی ، بوسه یی هر چند دور برای خنده ی دوباره ی لبهایت، دستی گرم مَرهم […]
نامه ی شماره بیست و دو به جانانِ دلِ من
جانان دل من! با من بگو که تو به چه می اندیشیدی آن زمان که من با قطره قطره ی چشمانم برای تو خانه ی ابدی در دلم می ساختم ؟ مجتبی_دادوند دیماه ۱۴۰۲