نامه ی شماره ی سه به جانان -دل ِ-من

جانان ِدل ِ من !
با من بگو
در هیچکدام از شب هایی که من
در فراق ِ تو شمعی روشن کردم و
با تو در کُنج تنهایی به سخن نشستم ،
تو در خواب و رویاهایت
چهره یی را روشن تر ندیدی؟!
هیچ صدای آشنایی در خواب
برای تو شعری را
آهسته و آرام زمزمه نکرد؟

مجتبی دادوند

هشتم آبانماه

#مجموعه_نامه‌_هایی_به _جانان_دل_من

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *